گنجینه ناب ترین اشعار ایرانی

بگو به باران


دختری با چتر زیر باران girl under rain
بگو به باران


ببارد امشب


بشويد از رخ


غبار اين كوچه باغ ها را


كه در زلالش


سحر بجويد


ز بي كران ها


حضور ما را


به جست و جوي كرانه هايي


كه راه برگشت از آن ندانيم

من و تو بيدار و


محو ديدار

سبك تر از ماهتاب و


از خواب


روانه در شط نور و نرما


ترانه اي بر لبان باديم


به تن همه شرم و شوخ ماندن

به جان جويان


ندانم از دور و دور دستان


نسيم لرزان بال مرغي ست


و يا پيام از ستاره اي دور


كه مي كشاند


بدان دياران


تمام بود و نبود ما را


درين خموشي و پرده پوشي

به گوش آفاق مي رساند


طنين شوق و سرود ما را


چه شعرهايي


كه واژه هاي برهنه امشب


نوشته بر خاك و خار و خارا


چه زاد راهي به از رهايي


شبي چنان سرخوش و گوارا


درين شب پاي مانده در قير


ستاره سنگين و پا به زنجير


كرانه لرزان در ابر خونين


تو داني آري


تو داني آري


دلم ازين تنگنا گرفته


بگو به باران


ببارد امشب


بشويد از رخ


غبار اين كوچه باغ ها را


كه در زلالش سحر بجويد


ز بي كران ها


حضور ما را


شفیعی کدکنی

موضوعات: اشعار شفیعی کدکنی,

برچسب ها: اشعار شفیعی کدکنی ,

[ بازدید : 590 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]

[ يکشنبه 2 فروردين 1394 ] 16:58 ] [ ادمین ]

[ ]