گنجینه ناب ترین اشعار ایرانی

طعم خیس اندوه

طعم ِ خیس ِ اندوه و اتفاق ِ افتاده

یه ... "آه ! ... خداحافظ" ... یه فاجعه ی ساده

خالی شدم از رویا ، حسی منو از من برد

یه سایه شبیه ِ من ، پشت ِ پنجره پژمرد

ای معجزه ی خاموش ، یه حادثه روشن شو

یه لحظه .. فقط یه "آه" ، همجنس ِ شکفتن شو

از روزن ِ این کنج ِ خاکستری ِ پرپر

مشغول ِ تماشای ویرون شدنِ من شو

برگرد ، به برگشتن ، از فاصله دورم کن

یه خاطره با من باش ، یه گریه مرورم کن

از گـُرگـُر ِ بی رحم ِ این تجربه ی من سوز

پرواز ِ رهایی باش ، به ضیافت دیروز

به کوچه که پیوستی ، شهر از تو لبالب شد

لحظه ، آخر ِ لحظه ، شب عاقبت ِ شب شد

آغوش ِ جهان رو به دلشوره شتابان بود

راهی شدنت حرف ِ نقطه چین ِ پایان بود ...

ایرج جنتی عطایی

موضوعات: اشعار ایرج جنتی عطایی,

برچسب ها: اشعار ایرج جنتی ,

[ بازدید : 1640 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]

[ جمعه 26 تير 1394 ] 14:14 ] [ ادمین ]

[ ]

شوق تکرار تو دارم

و کدوم کوهی که خورشید
از تو چشم تو می تابه
چشمه چشمه ابر ایثار
روی سینه ی تو خوابه
تو کدوم خلیج سبزی
که عمیق ، اما زلاله
مثل اینه پاک و روشن
مهربون مثل خیاله
کاش از اول می دونستم
که تو صندوقچه ی قلبت
مرهمی داری برای
زخم این همیشه خسته
کاش از اول می دونستم
که تو دستای نجیبت
کلیدی داری برای
درای همیشه بسته
تو به قصه ها می مونی
ساده اما حیرت آور
شوق تکرار تو دارم
وقتی می رسم به آخر ...

ايرج جنتی عطایی

موضوعات: اشعار ایرج جنتی عطایی,

برچسب ها: اشعار ایرج جنتی عطایی ,

[ بازدید : 673 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]

[ چهارشنبه 24 دی 1393 ] 11:59 ] [ ادمین ]

[ ]

سقف

تو فكر يك سقفم
يك سقف بي روزن
يك سقف پا برجا
محكم تر از آهن

سقفي كه تن پوش هراس ما باشه
تو سردي شبها لباس ما باشه

سقفي اندازه ي قلب من و تو
واسه لمس تپش دلواپسي
براي شرم لطيف آينه ها
واسه پيچيدن بوي اطلسي

زير اين سقف با تو از گل
از شب و ستاره مي گم
از تو و از خواستن تو
ميگم و دوباره مي گم

زندگيمو زير اين سقف
با تو اندازه مي گيرم
گم مي شم تو معني تو
معني تازه مي گيرم

سقفمون ، افسوس و افسوس
تن ابر آسمونه
يه افق ، يه بي نهايت
كمترين فاصلمونه

تو فكر يه سقفم
يك سقف رؤيايي
سقفي براي ما
حتي مقوايي

تو فكر يك سقفم
يك سقف بي روزن
سقفي براي عشق
براي تو با من

زير اين سقف اگه باشه
مي پيچه عطر تن تو
لختي پنجره هاشو
مي پوشونه پيرهن تو

زير اين سقف
خوبه عطر خود فراموشي بپاشيم
آخر قصه بخوابيم ، اول ترانه پاشيم

تو فكر يك سقفم...

ایرج جنتی عطایی

موضوعات: اشعار ایرج جنتی عطایی,

برچسب ها: اشعار ایرج جنتی عطایی ,

[ بازدید : 554 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]

[ دوشنبه 5 آبان 1393 ] 10:39 ] [ ادمین ]

[ ]

دلم میخواد گریه کنم

رازقي پرپر شد باغ در چله نشست
تو به خاك افتادي كمر عشق شكست
ما نشستيم و تماشا كرديم

دلم مي‌خواد گريه كنم براي قتل‌عام گـل
براي مرگ رازقي دلم مي‌خواد گريه كنم
براي نابودي عشق واسه زوال عاشقي

وقتي‌كه قلبها و گـلها شكسته و پرپر شدن
وقتي‌كه باغچه‌هاي عشق سوختن و خاكستر شدن
من و تو از گـل كاغذي باغچه‌اي داشتيم توي خواب
با خشتهاي مقوايي خونه مي‌ساختيم روي آب

وقتي‌كه ما تو جشن شب ستاره بارون مي‌شديم
وقتي‌كه پشت سنگر سايه‌ها پنهون مي‌شديم
از نوك بال كفترها خون پريدن مي‌چكيد
صداي بيداري عشق رو خواب شب خط مي‌كشيد

دلم مي‌خواد گريه كنم براي قتل‌عام گـل
براي مرگ رازقي دلم مي‌خواد گريه كنم
براي نابودي عشق واسه زوال عاشقي

از پشت ديوارهاي شهر انگار صداي پا مياد
آوازخون در به در انگار يه همصدا مي‌خواد
ابر سياه رفتنيه خورشيد دوباره در مياد
دوباره باغچه گـل ميده از عاشقا خبر مياد

دلم مي‌خواد گريه كنم براي قتل‌عام گل
براي مرگ رازقي دلم مي‌خواد گريه كنم
براي نابودي عشق واسه زوال عاشقي

ایرج جنتی عطایی

موضوعات: اشعار ایرج جنتی عطایی,

برچسب ها: اشعار ایرج جنتی عطایی ,

[ بازدید : 632 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]

[ يکشنبه 4 آبان 1393 ] 23:54 ] [ ادمین ]

[ ]

فریاد زیر آب


ضيافتهاي عاشق را
خوشا بخشش خوشا ايثار
خوشا پيدا شدن در عشق
براي گم شدن در يار

چه دريايي ميان ماست
خوشا ديدار ما در خواب
چه اميدي به اين ساحل
خوشا فرياد زير آب

خوشا عشق و خوشا خون جگر خوردن
خوشا مردن خوشا از عاشقي مردن

اگر خوابم اگر بيدار
اگر مستم اگر هشيار
مرا ياراي بودن نيست
تو ياري كن مرا اي يار

تو اي خاتون خواب من
من تن خسته را درياب
مرا هم‌خانه كن تا صبح
نوازش كن مرا تا خواب

هميشه خواب تو ديدن
دليل بودن من بود
چراغ راه بيداري اگر بود
از تو روشن بود

ضيافتهاي عاشق را
خوشا بخشش خوشا ايثار
خوشا پيدا شدن در عشق
براي گم شدن در یار

نه از دور و نه از نزديك
تو از خواب آمدي اي عشق
خوشا خودسوزي عاشق
مرا آتش زدي اي عشق

خوشا عشق و خوشا خون جگر خوردن
خوشا مردن خوشا از عاشقي مردن

ایرج جنتی عطایی

موضوعات: اشعار ایرج جنتی عطایی,

برچسب ها: اشعار ایرج جنتی عطایی ,

[ بازدید : 628 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]

[ يکشنبه 4 آبان 1393 ] 23:43 ] [ ادمین ]

[ ]

یاورهمیشه مومن

ای به داد من رسیده
تو روزای خود شکستن
ای چراغ مهربونی
تو شبای وحشت من

ای تبلور حقیقت
توی لحظه های تردید
تو شبو از من گرفتی
تو منو دادی به خورشید

اگه باشی یا نباشی
برای من تکیه گاهی
برای من که غریبم
تو رفیقی جون پناهی

یاور همیشه مؤمن
تو برو سفر سلامت
غم من نخور که دوری
برای من شده عادت

ناجی عاطفه من
شعرم از تو جون گرفته
رگ خشکِ بودن من
از تن تو خون گرفته

اگه مدیون تو باشم
اگه از تو باشه جونم
قدر اون لحظه نداره
که منو دادی نشونم

اگه مدیون تو باشم
اگه از تو باشه جونم
قدر اون لحظه نداره
که منو دادی نشونم

وقتی شب شب سفر بود
توی کوچه های وحشت
وقتی هر سایه کسی بود
واسه بردنم به ظلمت

وقتی هر ثانیه شب
تپش هراس من بود
وقتی زخم خنجر دوست
بهترین لباس من بود

تو با دست مهربونی
به تنم مرحم کشیدی
برام از روشنی گفتی
پرده شبو در یدی


ای طلوع اولین دوست
ای رفیق آخر من
به سلامت سفرت خوش
ای یگانه یاور من

مقصدت هرجا که باشه
هر جای د نیا که باشی
اونور مرز شقایق
پشت لحظه ها که باشی

خاطرت باشه که قلبت
سپر بلای من بود
تنها دست تو رفیق
دست بی ریای من بود


ایرج جنتی عطایی

موضوعات: اشعار ایرج جنتی عطایی,

برچسب ها: اشعارایرج جنتی عطایی ,

[ بازدید : 574 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]

[ شنبه 3 آبان 1393 ] 8:18 ] [ ادمین ]

[ ]

مرا به خانه ام ببر

شب آشیان شبزده
چکاوک شکسته پر
رسیده ام به ناکجا
مرا به خانه ام ببر
کسی به یاد عشق نیست
کسی به فکر ما شدن
از آن تبار خود شکن
تو مانده ای و بغض من
از این چراغ مردگی
از این بر آب سوختن
از این پرنده کشتن و
از این قفس فروختن
چگونه گریه سر کنم
که یار غمگسار نیست
مرا به خانه ام ببر
که شهر ، شهر یار نیست

ایرج جنتی عطایی

موضوعات: اشعار ایرج جنتی عطایی,

برچسب ها: اشعار ایرج جنتی ,

[ بازدید : 569 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]

[ 30 مهر 1393 ] 18:37 ] [ ادمین ]

[ ]

مرگ باغ ، مرگ بهار نیست

با توام ، با تو که دستت
دست دنیا ساز رنجه
با توام با تو که بغضت
معنی آواز رنجه
اگه یخ باد ستمگر
پی قتل عام برگه
اگه این باغ برهنه
باغ تاراج تگرگه
اگه بی پناهی گل
رنگ بی پناهی ماست
دستتو بذار تو دستم وقت پیوند درختاست
رو تن سخت درختا
بنویس و دوباره بنویس
که شکست یک شقایق
مرگ باغ ، مرگ بهار نیست

ایرج جنتی عطایی

موضوعات: اشعار ایرج جنتی عطایی,

برچسب ها: اشعار ایرج جنتی ,

[ بازدید : 626 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]

[ 30 مهر 1393 ] 9:35 ] [ ادمین ]

[ ]

باور ندارم

به خاطر آور ، که آن شب به برم
گفتی که : بی تو ، ز دنیا بگذرم
کنون جدایی نشسته بین ما
پیوند یاری ، شکسته بین ما
گریه می کنم
با خیال تو
به نیمه شب ها
رفته ای و من
بی تو مانده ام
غمگین و تنها
بی تو خسته ام
دل شکسته ام
اسیر دردم
از کنار من
می روی ولی
بگو چه کردم
رفته ای و من آرزوی کس
به سر ندارم
قصه ی وفا با دلم مگو
باور ندارم

ایرج جنتی عطایی

موضوعات: اشعار ایرج جنتی عطایی,

برچسب ها: اشعار ایرج جنتی ,

[ بازدید : 488 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]

[ 29 مهر 1393 ] 17:33 ] [ ادمین ]

[ ]

تنهایی

تو اگر میداستی
که چه زخمی دارد
که چه دردی دارد
خنجر از دست عزیزان خوردن
از من خسته نمی پرسیدی
آه ای مرد چرا تنهائی

ایرج جنتی عطایی

موضوعات: اشعار ایرج جنتی عطایی,

برچسب ها: اشعار اریج جنتی ,

[ بازدید : 475 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]

[ 29 مهر 1393 ] 13:31 ] [ ادمین ]

[ ]