گنجینه ناب ترین اشعار ایرانی

پیغمبرنخواهم شد

من آن چوپان بی دينم که پيغمبر نخواهم شد


مرا بگذار و بگذر چون از اين بهتر نخواهم شد


نخواهم شد شبيه اين همه پيغمبر کافر


شبيه اين همه پيغمبر کافر نخواهم شد


به چندين چشم زخمم دلخوشم با اينکه می دانم


که با هر زخم چشمی مالک اشتر نخواهم شد


همين شادی مرا بس که اگر زخمی نپوشاندم


برای گرده های دوستان خنجر نخواهم شد


نه از پائيز باکم هست و نه از دست تو چون من


گل ابريشم قاليچه ام پرپر نخواهم شد


نگو دلواپسم هستی که چشمت زير گوشم گفت :


برایت دايه ی عاشق تر از مادر نخواهم شد



غلامرضا طریقی

موضوعات: اشعار غلامرضا طریقی,

برچسب ها: اشعارغلامرضاطریقی ,

[ بازدید : 610 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]

[ چهارشنبه 13 خرداد 1394 ] 11:18 ] [ ادمین ]

[ ]