گنجینه ناب ترین اشعار ایرانی

دام عشق

کشیده عشق در زنجیر، جان ناشکیبا را
نهاده کار صعبی پیش، صبر بند فرسا را

توام سررشته داری، گر پرم سوی تو معذورم
که در دست اختیاری نیست مرغ بند بر پا را

من از کافرنهادی های عشق، این رشک می‌بینم
که با یعقوب هم خصمی بود جان زلیخا را

به گنجشگان میالا دام خود، خواهم چنان باشی
که استغنا زنی، گر بینی اندر دام عنقا را

اگر دانی چو مرغان در هوای دامگه داری
ز دام خود به صحرا افکنی اول دل ما را

نصیحت این همه در پرده، با آن طور خودرایی
مگر وحشی نمی‌داند زبان رمز و ایما را


وحشی بافقی

موضوعات: اشعار وحشی بافقی,

برچسب ها: اشعار وحشی بافقی ,

[ بازدید : 490 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]

[ شنبه 17 آبان 1393 ] 9:02 ] [ ادمین ]

[ ]