ای گشته زتو خندان
[ جمعه 26 تير 1394 ] 13:48 ] [ ادمین ]
[ ]
گنجینه ناب ترین اشعار ایرانی |
ای گشته زتو خندانای گشته ز تو خندان بستان و گل رعنا
پیوسته چنین بادا چون شیر و شکر با ما
ای چرخ تو را بنده وی خلق ز تو زنده
احسنت زهی خوابی شاباش زهی زیبا
دریای جمال تو چون موج زند ناگه
پرگنج شود پستی فردوس شود بالا
هر سوی که روی آری در پیش تو گل روید
هر جا که روی آیی فرشت همه زر بادا
وان دم که ز بدخویی دشنام و جفا گویی
می گو که جفای تو حلواست همه حلوا
گر چه دل سنگستش بنگر که چه رنگستش
کز مشعله ننگستش وز رنگ گل حمرا
یا رب دل بازش ده صد عمر درازش ده
فخرش ده و نازش ده تا فخر بود ما را
مولانا
موضوعات: اشعار مولانا,
[ بازدید : 1120 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما : ]
[ جمعه 26 تير 1394 ] 13:48 ] [ ادمین ] [ ] نه طریق دوستان است و نه شرط مهربانینه طریق دوستانست و نه شرط مهربانی که به دوستان یک دل سر دست برفشانی دلم از تو چون برنجد که به وهم درنگنجد که جواب تلخ گویی تو بدین شکردهانی نفسی بیا و بنشین سخنی بگو و بشنو که به تشنگی بمردم بر آب زندگانی غم دل به کس نگویم که بگفت رنگ رویم تو به صورتم نگه کن که سرایرم بدانی عجبت نیاید از من سخنان سوزناکم عجب است اگر بسوزم چو بر آتشم نشانی؟ دل عارفان ببردند و قرار پارسایان همه شاهدان به صورت تو به صورت و معانی نه خلاف عهد کردم که حدیث جز تو گفتم همه بر سر زبانند و تو در میان جانی اگرت به هر که دنیا بدهند حیف باشد و گرت به هر چه عقبی بخرند رایگانی تو نظیر من ببینی و بدیل من بگیری عوض تو من نیابم که به هیچ کس نمانی نه عجب کمال حسنت که به صد زبان بگویم که هنوز پیش ذکرت خجلم ز بی زبانی مده ای رفیق پندم که نظر بر او فکندم تو میان ما ندانی که چه میرود نهانی مزن ای عدو به تیرم که بدین قدر نمیرم خبرش بگو که جانت بدهم به مژدگانی بت من چه جای لیلی که بریخت خون مجنون اگر این قمر ببینی دگر آن سمر نخوانی دل دردمند سعدی ز محبت تو خون شد نه به وصل میرسانی نه به قتل میرهانی
شیخ اجل سعدی موضوعات: اشعار سعدی, برچسب ها: اشعارسعدی , [ بازدید : 1284 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما : ][ پنجشنبه 25 تير 1394 ] 9:41 ] [ ادمین ] [ ] جان وجهانجان و جهان، دوش کجا بودهای؟ نی غلطم، در دل ما بودهای دوش ز هجر تو ، جفا دیدهام ای که تو سلطان وفا بودهای آه که من دوش ، چه سان بودهام آه که تو دوش ، کرا بودهای رشک برم ، کاش قبا بودمی چونک در آغوش قبا بودهای زهره ندارم ، که بگویم ترا « بی من بیچاره ، چرا بودهای؟ » یار سبک روح ، به وقت گریز تیزتر از باد صبا بودهای بیتو مرا ، رنج و بلا بند کرد باش که تو ، بنده بلا بودهای رنگ رخ خوب تو ، آخر گواست در حرم ، لطف خدا بودهای رنگ تو داری ، که زرنگ جهان پاکی ، و همرنگ بقا بودهای آینهٔ رنگ تو ، عکس کسیست تو ز همه رنگ ، جدا بودهای مولوی موضوعات: اشعار مولانا, برچسب ها: اشعار مولانا , [ بازدید : 1098 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما : ][ پنجشنبه 25 تير 1394 ] 9:37 ] [ ادمین ] [ ] قدر پادشاییتفاوتی نکند قدر پادشایی را که التفات کند کمترین گدایی را به جان دوست که دشمن بدین رضا ندهد که در به روی ببندند آشنایی را مگر حلال نباشد که بندگان ملوک ز خیل خانه برانند بی نوایی را و گر تو جور کنی رای ما دگر نشود هزار شکر بگوییم هر جفایی را همه سلامت نفس آرزو کند مردم خلاف من که به جان می خرم بلایی را حدیث عشق نداند کسی که در همه عمر به سر نکوفته باشد در سرایی را خیال در همه عالم برفت و بازآمد که از حضور تو خوشتر ندید جایی را سری به صحبت بیچارگان فرود آور همین قدر که ببوسند خاک پایی را قبای خوشتر از این در بدن تواند بود بدن نیفتد از این خوبتر قبایی را اگر تو روی نپوشی بدین لطافت و حسن دگر نبینی در پارس پارسایی را منه به جان تو بار فراق بر دل ریش که پشه ای نبرد سنگ آسیایی را دگر به دست نیاید چو من وفاداری که ترک می ندهم عهد بی وفایی را دعای سعدی اگر بشنوی زیان نکنی که یحتمل که اجابت بود دعایی را موضوعات: اشعار سعدی, برچسب ها: اشعارسعدی , [ بازدید : 1153 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما : ][ دوشنبه 22 تير 1394 ] 23:33 ] [ ادمین ] [ ] خمار مستساربانا اشتران بين سر به سر قطار مست مير مست و خواجه مست و يار مست اغيار مست باغبانا رعد مطرب ابر ساقي گشت و شد باغ مست و راغ مست و غنچه مست و خار مست آسمانا چند گردي گردش عنصر ببين آب مست و باد مست و خاک مست و نار مست حال صورت اين چنين و حال معني خود مپرس روح مست و عقل مست و خاک مست اسرار مست رو تو جباري رها کن خاک شو تا بنگري ذره ذره خاک را از خالق جبار مست تا نگويي در زمستان باغ را مستي نماند مدتي پنهان شدست از ديده مکار مست بيخهاي آن درختان مي نهاني ميخورند روزکي دو صبر ميکن تا شود بيدار مست گر تو را کوبي رسد از رفتن مستان مرنج با چنان ساقي و مطرب کي رود هموار مست ساقيا باده يکي کن چند باشد عربده دوستان ز اقرار مست و دشمنان ز انکار مست باد را افزون بده تا برگشايد اين گره باده تا در سر نيفتد کي دهد دستار مست بخل ساقي باشد آن جا يا فساد بادهها هر دو ناهموار باشد چون رود رهوار مست رويهاي زرد بين و باده گلگون بده زانک از اين گلگون ندارد بر رخ و رخسار مست بادهاي داري خدايي بس سبک خوار و لطيف زان اگر خواهد بنوشد روز صد خروار مست شمس تبريزي به دورت هيچ کس هشيار نيست کافر و مومن خراب و زاهد و خمّار مست مولانا
موضوعات: اشعار مولانا,
برچسب ها: اشعار مولانا ,
[ بازدید : 1223 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما : ]
[ دوشنبه 22 تير 1394 ] 23:31 ] [ ادمین ] [ ] قسمت آخر باشمقسمت اين بود که من با تو معاصر باشم تا در اين قصــــه پر حادثــه حاضــــر باشم حکم پيشانی ام اين بود که تو گم شوی و من بــه دنبال تو يک عمر مسافــــر باشـــم تو پری باشـــی و تا آن سوی دريا بروی من به سودای تو يک مرغ مهاجر باشم قسمت اين بود، چرا از تو شکايت بکنم؟ يا در اين قصـــه بــــه دنبال مقصر باشم؟ شايد اين گونه خدا خواست مرا زجر دهد "تا برازنده اســــم خوش شاعـــر باشـــــم" شايد ابليس تو را شيطنت آموخت که من در پس پرده ايمان بــــه تــــو کافـــر باشـم دردم اين است که بايد پس از اين قسمت ها سال هــــا منتــظـر قسمت آخـــــر باشــــــم غلامرضا طریقی موضوعات: اشعار غلامرضا طریقی, برچسب ها: اشعار غلامرضا طریقی , [ بازدید : 1208 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما : ][ دوشنبه 22 تير 1394 ] 23:27 ] [ ادمین ] [ ] فراموش شدیای صبا با تو چه گفتند که خاموش شدی [ دوشنبه 22 تير 1394 ] 21:51 ] [ ادمین ] [ ] قلبها لک می زند
[ دوشنبه 22 تير 1394 ] 20:11 ] [ ادمین ] [ ] بی خبر ازما شده ایشهریار دیدمت وه چه تماشایی و زیبا شده ای ! ماه من ، آفت دل ، فتنه ی جانها شده ای ! پشت ها گشته دو تا، در غمت ای سرو روان تا تو درگلشن خوبی گل یکتا شده ای خوبی و دلبری و حسن , حسابی دارد بی حساب از چه سبب اینهمه زیبا شده ای ؟ حیف و صدحیف که بااینهمه زیبایی و لطف عشق بگذاشته اندر پی سودا شده ای شبِ مهتاب و فلک خواب و طبیعت بیدار باز آشوبگر خاطر شیدا شده ای بین امواج مهت رقص کنان می بینم لطف را بین ،که به شیرینی رویا شده ای دیگران را اگر از ما خبری نیست چه غم . نازنینا ، تو چرا بی خبر از ما شده ای ؟ شهریار موضوعات: اشعار استاد شهریار, برچسب ها: اشعار شهریار , [ بازدید : 1154 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما : ][ دوشنبه 22 تير 1394 ] 18:35 ] [ ادمین ] [ ] درکنار منی.خوشا به بختِ بلنـــــدم که در کنار مني تو هم قرار مني هم تو بيقــــرار مني گذشت فصل زمستان گذشت سردي و سوز بيا ورق بزن اين فصــــل را، بهـــــار مني به روزهاي جدايي دو حالت است فقط در انتظار تـــــــواَم يا در انتظـــار مني “خوش است خلوت اگر يار يار من باشد” خوش است چون که شب و روز در کنار مني بمان که عشق به حالِ من و تو غبطه خورَد بمان که يار تواَم، عشق کن که يار مني بمان که مثل غـــزلهاي عاشقانهي من پر از لطافتِ محضي و گوشــــــوار مني من “ابتهـــــاج”ترين شاعــــر زمانِ تواَم تو عاشقانه ترين شعـــــر روزگـــار مني اشعارهوشنگ ابتهاج موضوعات: اشعار هوشنگ ابتهاج, برچسب ها: اشعار هوشنگ ابتهاج , [ بازدید : 1190 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما : ][ دوشنبه 22 تير 1394 ] 18:30 ] [ ادمین ] [ ] |
|
[ طراح قالب : آوازک | Powered By :
.avablogadsblog34112{text-align:right;width:100%;background:#808080;top:0px;border-top:1px solid #333;direction: rtl;position:absolute;z-index:9999;font-size:10px;font-family: Tahoma;line-height:20px;}
.avablogadsblog34112 a, .avablogadsblog34112 a:visited {color:#cccccc;text-decoration: none;margin:0px 3px;}
.avablogadsblog34112 a:hover {color:#cccccc;text-decoration: none;}
.adimg34112 {width:120px;position:fixed;left:0px;top:0px;z-index:99999;}
@media screen and (max-width:800px) {
.avablogadsblog34112 {font-size:8px;line-height:15px;}
.adimg34112 {width:20%;}
.adimg34112 img {max-width:100%;height:auto;}
}
ساخت وبلاگ
تالار
اسپیس فریم
اجاره اسپیس
خرید آنتی ویروس
نمای چوبی
ترموود فنلاندی
روف گاردن
باغ تالار عروسی
فلاورباکس
گلچین
کلاه کاسکت
تجهیزات نمازخانه
مجله مثبت زندگی
سبد پلاستیکی
خرید وسایل شهربازی
تولید کننده دیگ بخار
تجهیزات آشپزخانه صنعتی
پارچه برزنت
مجله زندگی بهتر
تعمیر ماشین شارژی
نوار خطر
خرید نایلون حبابدار
نایلون حبابدار
خرید استند فلزی
خرید نظم دهنده لباس
خرید بک لینک
خرید آنتی ویروس
|